Luck
پارت: ۰۱۶
شستن دست هاش رو تموم کرد.
با دستمال کاغذی دست هاش رو خشک کرد.
از سرویس بهداشتی بیرون اومد.
-بفرمایید
+ممنون به شمام زحمت دادم
-نه اشکال نداره
+شما خیلی آدم خوبی هستین....ببخشید اولش باهاتون بد حرف زدم
-نه نه مشکلی نیست
رسیدن پیش بقیه.
کنارشون نشستن.
=آنجلینا دختره ی بیشعور
+لطفا ادب رو رعایت کنید من یا روم نمیشه صحبت کنم یا اگر صحبت کنم دیگه نمیتوند چاک دهنم رو ببندید!
خدمتکار: آقا براتون ش*راب بیارم؟
-آره ممنونم
خدمتکار: یکم صبر کنید.
=خانواده ما ش*راب نمیخورن
-شما چی بچه ها؟
+من اوکیم
&همچنین منو سارانگ
=وقتی میگم خانواده ی ما آنجلینا هم جزو هست
+من با شما نسبتی ندارم
خدمتکار: آقا بفرمایید
-ممنونم لفطا فقط برای من سارانگ مینهو و خانم یورا بریزید
خدمتکار: چشم آقا
خدمتکار داشت ش*راب ها رو میریخت.
به جام یورا رسید.
=برای اون نریز
+من میخورم ممنونم
خدمتکار: چشم خانم
یورا جامش رو برداشت و یکمی ازش خورد.
÷آنجلینا(فریاد)
+خانم بلی چیزی شده؟
÷دیگه شورشو در آوردی، اونی که خوردی رو تف کن بیرون(داد)
-خانم بلی....یکم....آرامش خوتونو حفظ کنین
+نه آقای کریستوفر بزارید حرفشون رو بزنن
-خانم یورا بنظرتون بهتر نیست شما کوتا....
=همین الان میای و برمیگردیم آمریکا
+منتظر باشید تا بیام
>خیلی بی شرمی دختره ی......
/مادر شما ببخشیدش
*آنجلینا دیگه بسه همه دارن مراعاتت رو میکنن توام بس کن
+خانمی که اسمتون رو هم نمیدونم، این مسئله به شما ربطی ندارها
/آنجلینا
"عزیزم...الان چیکار کنیم؟
&نمیدونم عشقم
-بچه ها الان دخالت کنیم یا نکنیم؟
"نمیدونم
-ببخشید خانم یورا یه لحظه بیرون عمارت تشریف میارید؟
+اوکی
شستن دست هاش رو تموم کرد.
با دستمال کاغذی دست هاش رو خشک کرد.
از سرویس بهداشتی بیرون اومد.
-بفرمایید
+ممنون به شمام زحمت دادم
-نه اشکال نداره
+شما خیلی آدم خوبی هستین....ببخشید اولش باهاتون بد حرف زدم
-نه نه مشکلی نیست
رسیدن پیش بقیه.
کنارشون نشستن.
=آنجلینا دختره ی بیشعور
+لطفا ادب رو رعایت کنید من یا روم نمیشه صحبت کنم یا اگر صحبت کنم دیگه نمیتوند چاک دهنم رو ببندید!
خدمتکار: آقا براتون ش*راب بیارم؟
-آره ممنونم
خدمتکار: یکم صبر کنید.
=خانواده ما ش*راب نمیخورن
-شما چی بچه ها؟
+من اوکیم
&همچنین منو سارانگ
=وقتی میگم خانواده ی ما آنجلینا هم جزو هست
+من با شما نسبتی ندارم
خدمتکار: آقا بفرمایید
-ممنونم لفطا فقط برای من سارانگ مینهو و خانم یورا بریزید
خدمتکار: چشم آقا
خدمتکار داشت ش*راب ها رو میریخت.
به جام یورا رسید.
=برای اون نریز
+من میخورم ممنونم
خدمتکار: چشم خانم
یورا جامش رو برداشت و یکمی ازش خورد.
÷آنجلینا(فریاد)
+خانم بلی چیزی شده؟
÷دیگه شورشو در آوردی، اونی که خوردی رو تف کن بیرون(داد)
-خانم بلی....یکم....آرامش خوتونو حفظ کنین
+نه آقای کریستوفر بزارید حرفشون رو بزنن
-خانم یورا بنظرتون بهتر نیست شما کوتا....
=همین الان میای و برمیگردیم آمریکا
+منتظر باشید تا بیام
>خیلی بی شرمی دختره ی......
/مادر شما ببخشیدش
*آنجلینا دیگه بسه همه دارن مراعاتت رو میکنن توام بس کن
+خانمی که اسمتون رو هم نمیدونم، این مسئله به شما ربطی ندارها
/آنجلینا
"عزیزم...الان چیکار کنیم؟
&نمیدونم عشقم
-بچه ها الان دخالت کنیم یا نکنیم؟
"نمیدونم
-ببخشید خانم یورا یه لحظه بیرون عمارت تشریف میارید؟
+اوکی
- ۳.۱k
- ۲۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط